تنها از شعر و سکوت می خوانم
تنها لب حوض
خیره به گردش ماهی ها میمانم
ای تنها
می دانم که تنهایی و
تنها با تنهایی خود سیر می کنی
بیا و
تنهاییم را در آغوش گیر
که تنها با تنها دگر تنها نیست...
تنها از شعر و سکوت می خوانم
تنها لب حوض
خیره به گردش ماهی ها میمانم
ای تنها
می دانم که تنهایی و
تنها با تنهایی خود سیر می کنی
بیا و
تنهاییم را در آغوش گیر
که تنها با تنها دگر تنها نیست...