عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

  

                                      


من تو را تا بینهایت می پرسیدم ولی هرگز نفمهیدی
التماست کردمو و در خود شکستم غرورمو نفهمیدی
عاشق نبودی ، تا که بفهمی دردمو ،احساسمو
هرگز نخواستی تا که ببینی ناله های قلبمو
دلمو شکستی برو، دلمو شکستی برو،برو دیگه نه نمی خوامت
دلمو شکستی برو، دلمو شکستی برو،فقط اینه جوابت

برو برو،دیگه نه نمیخوامت دلمو شکستی فقط اینه جوابت
برو برو،دیگه نه نمیخوامت دلمو شکستی فقط اینه جوابت


به پای تو نشستم از عشقت مست مستم
دلمو شکستی اما هنوز عاشقت هستم
از یاد من نمیری،مردم از این اسیری
چیکار کنم که امروز از عشق من تو سیری

دلمو شکستی برو، دلمو شکستی برو،برو دیگه نه نمی خوامت
دلمو شکستی برو، دلمو شکستی برو،فقط اینه جوابت

نظرات 1 + ارسال نظر
دختری از مشرق آرزوها پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:38 ق.ظ http://formyramin.blogsky.com/

زندگی اسم نیست در واقع زیستن است.عشق نیست عشق ورزیدن است.رابطه نیست ربط یافتن است. آواز نیست آواز خواندن است. رقص نیست رقصیدن است

*************************************
سلام.
شعرهای زیبایی گذاشته بودین.
آپ کردم . منتظرتون هستم
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد