عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

آه زندگی

آه زندگی
بگو با من از عشق من
از او که سالها مرا در بر گرفت بی منت
او که اعتبار اسمش را درنبض من نهاد
و غرورش را در شمارش
تقدیر من رها کرد
از او که پرواز من بود
و روحش اقتدار قرن نو.
..
آه زندگی
از عشق من بگو
که اکنون
در کجای حادثه زخمیست
بگو که فریاد کدام سایه
سکوت او را درید
و ضجه های
کدامین تردید
کابوس خوابهای او شد.
بگو بگو از عشق من
از او که مرا
در پناه راز خویش پروراند
و دستانش
در این بادهای وحشی جنون
در خاک مضطرب من
دانه های عاشقانه کاشت
...
آه زندگی
با من بگو از عشق من
بگو از جاده های بی ترحم
از این تقدیر ملتهب
بگو که عشق من چه می کشد
در آن حصار نانجیب
بدون ذره ای امید.
...

آه زندگی
بگو که این زمانه ی بی فرجام
با عشق من چه کرد
بگو که کدامین پایان
انتقام خویش را از او گرفت
و اشک کدامین معشوق
در چشم او نشست
بگو که به جرم
کدامین قانون می شکند
در این دیار بیمار.
...
آه زندگی
از عشق من بگو
از جاده های بی ترحم
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد