عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

از انتهای روح.......

از انتهای روح.......
 
انان چه احمقند
انان که عشق را
تنها به سوی خویش
    
اصرار می کنند
 
خود را میان تن
شب را میان من
 
من را میان خود
تکرار می کنند
لیلای خسته را
   
از انتظار جسم
   
از شانه های یار
بیزار می کنند
وقتی به هر هوس

در بازوان لمس
چیزی شبیه عشق
ایثار می کنند
با نغمه های دل
شوری اگر تپید
او را به راه خویش
اجبار می کنند
انان که روز و شب
از انتهای روح
خود را که مرده اند
 
اقرار می کنند
انان چه کوچکند

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد