هر کسی سهم خودش را طلبید
سهم هر کس که رسید
داغ تر از دل ما بود
ولی نوبت من که رسید
سهم من یخ زده بود !
سهم من چیست مگر؟
یک پاسخ
پاسخ یک حسرت!
سهم من کوچک بود
قد انگشتانم
عمق آن وسعت داشت
وسعتی تا ته دلتنگیها
شاید از وسعت آن بود
که بی پاسخ ماند
سیاوش
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1385 ساعت 03:37 ب.ظ
سهم من یخ زده بود ...
سیاوش جان شعر زیبایی بود لحن قشنگی هم داشت ...امید وارم روز به روز بر این استعداد بافزایی .
سلام
وبلگ جالبی داری فقط یکم عکسش کمه
خوشحال میشم بهم سر بزنی