عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

به که گویم

به که گویم غم این قصه ی ویرانی خویش

غم شبهای سکوت و دل بارانی خویش

گله از هیچ ندارم نکنم شکوه ازو

که شدم بنده ی پا بسته و سودایی خویش

به کدامین گنه این گونه مجازات شدم

همه دم بنالم و سوزم زپشیمانی خویش

من از این پس شده ام راوی و گویم همه شب

غزل چشم تو و قصه ی نادانی خویش

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مردی که مرده بود یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 04:15 ب.ظ http://zendeh-be-goor.blogsky.com

دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی
تا بعد ها.............

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد