دیشب چشم هایم را بر هم گذاشتم
و آرزویی در دل کردم ...
آرزویی هر چند بچه گانه...
هر چند از روی دل...
هر چند ...
می دانم ممکن است به آرزویم نرسم
ولی حتی اگر به آرزویم نرسم!
من تا آرزوها و هر جا که درها را باز کنی
با تو هستم و خواهم بود
هرگز تو را فراموش نخواهم کرد
حتی اگر فاصله ها باعث دوری دیده ها گردد
همیشه در دلم خواهی ماند
جایی که جای هیچ کسی نیست بجز تو
و هیچ کسی نمی تواند جای تو را در دلم بگیرد...
نگاهت در یاد من همیشه جاوید است..
برای همیشه...
فقط می تونم بگم کاش بفهمن چقدر منتظرشونیم!!!
طلسمو باید بشکنیم ما هم بشیم مثل همه
حالا که بی وفاییه ما بی وفا تر از همه
هیچ کسی غیر از خود مابه داد ما نمی رسه
عاشقی ها رو هم دیدیم یه هوسه یه بار بسه
عاشقی تو دوره ی ما والا سر و ته نداره
چیز به این بی ارزشی چه چه و به به نداره
کویر خشک دلمون دیگه زده هزار ترک
غم دیگه بسه نازنینهر کی نموندش به درک
چاکر هر چی با مرام مخلص هر چی با وفا
در بدر و هلاک یک همدم پاک با صفا
خلاصه اینکه نازنین گذشته ها رو بی خیال
پرواز و عشقه با وفا حتی بدون پر و بال