عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

ناباورانه عشق مرا جار میزند
 
چشمی که فال اشک در انظار می زند
 
گاهی سکوت در شب یلدای خانه ام
 
چنگی به قلب خسته یک تار می زند
 
در بی فروغ چشم تو چشمان خسته ام
 
چون ابر سر به گریه بسیار می زند
 
چندی است بی تو عاشق ولگرد خسته ات
 
در کوچه های خلوت غم زار میزند
 
دیوانه وار عاشق اواره ات هنوز
 
سر بر سکوت سنگی دیوار میزند
 
چندی نمانده است ببینی که شاعری
 
خود را گه در فراق تو بر دار میزند

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد