وقتی فهمید می خوامش خندید و رفت
التماس را توی چشمام دید و رفت
با همه خوبیهام بی وفا
رنگ غم به زندگیم پاشید و رفت
دیگه دل از همه دنیا سرده
کی میگه گریه دوای درده
بعد از اون چشم من دیگه خواب نداره
بس که گریه کردم چشام آب نداره
هر چی من بگم باز تمومی نداره
از غم و غصه هام
که حساب نداره
چه کنم ای خدا با دل شکسته
چه کنم با دلی که ز خون نشسته
میدونست مهرشو با جونم خریدم
اما از عشق اون جز ریا ندیدم
وقتی چیزی رو بدست می آری که قدرت از دست دادنش رو داشته باشی
سلام
وبلاگ قشنگ و خوندنی داری
خوشحال میشم نظرتو در مورد تبادل لینک بهم بگی
موفق باشی
سلام.....وبلاگت خیلی قشنگه...خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنی....مرسی