عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

این متن نظر یکی از بچه هاست امید وارم خوشتون بیاد

 

واژه ها را کنار هم خواهم گذاشت و حرفها را ، تا کلمه ای سازند ،
و کلمه ها را ،
که شاید جمله شود
و شاید معنی شود ...
دوباره واژه ها بیگانگی میکنند ،
دوباره کلمه ها بوی غریبی دارند ،
و دوباره نوشته ام پر از ابهام شده ...
چقدر سخت است هنگامی که میخواهی بنویسی ، اما قلم در دستانت خشکیده
چه سخت است وقتی که حرف داری ، اما لبانت به هم دوخته شده
و چه عذاب آور ، هنگامی که دیدگانت نیز تو را همراهی می کنند ،
و اینگونه کاغذی را نیز که برایت مانده بود تا درد دلت را برایش بی زبان و
بی قلم بگویی ،
تر کرده ...
همه چیز از من گرفته شده ،
خود گرفتم ، ناخواسته ،
شاید هم خواسته ولی ندانسته ..
و ... اینک سکوت ...

 

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست پاییزی جمعه 2 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:24 ب.ظ http://mehr-64.blogsky.com

سلام
متنت خیلی قشنگ بود...واقعا بعضی وقتا آدم اینجوری میشه..
چه میشه کرد دنیا همینه!
گاهی وقتا بهتره سکوت کنیم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد