دل خسته ام باز امشب زین اسمان همیشه
کو بال های پریدن ای مهربان همیشه
ماییم و ذوقی که شاید حرفی ندارد بگوید
برخیز و مارا غزل کن ای مهربان همیشه
هنگام از تو سرودن ماییم و ذوقی گلو گیر
ماییم و لکنت زبانی این ناتوان همیشه
در سفره گرم ما بود ان روزها نان و لبخند
صبحانه گرم ما کو؟کو اب و نان همیشه؟
یک مشت نقل ستاره یک اسمان نان خورشید
گاهی بیاور برایم از کهکشان همیشه
شعری پر از حرف تکرار گفتم من ویاد دارم
گفتی که بیزارم اما زین شاعران همیشه