عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

دل بیمار

دلم بیمار ،تنم بیمار
درخت دوستی ام بی بار بی بار
دلم آزرده و گونه هایم زرد
تقدیر مرا ،سوخته همره کِشته هایم کرد
از خدا خواهم دیگر ایکاش نفس نبود
پرنده آرزوهایم دیگر در قفس نبود
جسمم به زیر خاک و روحم خارج از تعلق
دساتنم همره گوشهایم خالی از رنگ تملق
داشتم یگانه پوشینه ای پاک پاک
تا بپوشانم این سینه چاک چاک
سبک و بی بار، پران بودم تا بر دوست
تا بگویم شکوه خود از مهربان دوست
دوستی اینچنین کجا یابی در عالمی
تو در جوش و دوست در بی غمی
تو سودای او به سر و او سر به سودای دیگری
تو دلی شکسته به محضر و او مفتخر به شکسته سری

 

نظرات 1 + ارسال نظر
ممدم ممد اهوازی جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ب.ظ http://zendegimoon.blogsky.com

سلام
تولد بلاگمونه حتما بیا پیشه ما خوشحال میشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد