یک شبی ولی
مطمئنم عشق بال می شود
راهیِ
جادههای روشن خیال میشود
ماهیای
میپرد به سمت آسمان
یک شبی
مطمئنم عشق باله میشود
راه های دور
مثل کاغذی
مچاله میشود
و پرندهای شناکنان
میرود به قعر آبهای بیکران
بعد از آن
روی نقشههای عاشقی
سرزمین تازهای
آفریده میشود
و پرنده ماهیای
زان لحظه که دیده بر رخت وکردم
دل دادم و شعر عشق انشا کردم
نی نی غلطم کجا سرودم شعری
تو شعر سرودی و من امضا کردم
خوب یا بد تو مرا ساخته ای
تو مرا صیقلی کرده و پرداخته ای
حمید مصدق
سلام ... اسم خداست ...
شبها ... صدای پای تو در تمام کوچه های شهر می پیچد ...
و چشمان منتظر در راه آمدنت ، خواب ندارند ...
امیدوارم به مطالب من هم نگاهی نقادانه بیندازید .
سلام ... اسم خداست ...
آقا تو پست بالائی نتونستم دیگه پیغام بزارم برات ...
فهمیدم ... فهمیدم ... چرا درهم برهم شده نوشته هات نمیدونم !