عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

خداوندا مرا دریاب

خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم

تمام تن شدم زخمی ز تیغ هم قطارانم

خداوندا نجاتم ده از این تکرارِ تکراری

از این بیداد دشمن را بجای دوست پـنداری

هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا

در این نامردی ایام ، در این غمخانه ی دنیا

هیچ با من نیست در این آغازِ بی پایان

ز راه مرگ هم برگشتم ، که مردن هم نبود آسان

همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند

به هنگام نیاز افسوس به رویم دیده بر بستند

نظرات 1 + ارسال نظر
شبنمکده دوشنبه 15 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:37 ق.ظ http://www.abaei.persianblog.ir

دیگر این خواب زمستانی نیست
دیگر این شهوت شیطانی نیست
گاه سر رفتن احساسات است
دیگر این حوصله ایرانی نیست
هر که را می نگرم می بینم
کارتیراست و یک مانی نیست
انتظار دل و دین شیخ مدار
توی این خانه که یک نانی نیست
توی این خانه که مدتها هست
بوی سلمان مسلمانی نیست
شب قدر است و به سرها بینم
قاریانند و قرآنی نیست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد