عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

شیشه ای می شکند ...

شیشه ای می شکند ...

 یک نفر می پرسد...

چرا شیشه شکست؟
 مادری می گوید...

شاید این رفع بلاست یک نفر زمزمه کرد...
باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد،
 شیشه ی پنجره را زود شکست.
 کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرورشکست،
 عابری خنده کنان می آمد...
 تکه ای از آن را بر می داشت...

مرحمی بر دل تنگم می شد...

 اما امشب دیدم...
 هیچ کس هیچ نگفت، قصه ام را نشنید... از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است... 


نظرات 1 + ارسال نظر
الناز یکشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:41 ب.ظ

سلام دوست عزیز . وقت به خیر.

از وبلاگ خیلی خوبتون تشکر می کنم.. من هم برای اینکه سهم کوچکی در قدرتمند کردن و زیباتر شدن وبلاگ شما داشته باشم به شما توصیه می کنم سرچ باکس این موتور جستجوگر قدرتمند را که قادر به جستجو به همه زبانها است به سایت خود اضافه کنید. خیلی سرچ باکس هاش خوشکله . راهنمای کامل هم به زبان فارسی داره. نمونه و کد این سرچ باکس را می توانید در سایت اصلی موتور جستجوگر ببینید. در صفحه دریافت کد می توانید بر روی Persian Help کلیک کنید و راهنمای فارسی آنرا ببینید.

http://www.glseek.com/meta_search_box.html صفحه در یافت کد

http://www.glseek.com/fa-searchbox.html صفحه راهنمای فارسی

http://www.glseek.com صفحه اصلی موتور جستجوگر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد