دستم
به تو که نمی رسد،
فقط حریف واژه ها می شوم !
گاهی،
هوس می کنم،
تمام کاغذهای سفید روی میز را،
از نام تو پرکنم
…
تنگاتنگ هم،
بی هیچ فاصله ای
!!
از بس،
که خالــی ام از تو …
از بس،
که تو را کـم دارم …
آخر مگرکاغذ هم،
زندگی می شود ؟
سلام خسته نباشید . آشنایی با شما باعث افتخار منه و امیدوارم شما هم به من سر بزنید..ارادتمند همیشگی شما دکتر نگار کریمی