عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

تنها

قرارمان باران بود


ساعت دلدادگی


کنار عشق


یادت هست ؟


من آمدم


باران هم


و رنگین کمان


برای عشق


تمام قطره ها را


در انتظارت قدم زدم


و خیابان را


تا تمام شهر


به جستجوی تو بودم


تو امّا نیامدی


نمی دانم اشک بود یا باران


چیزی بر گونه ام سر می خورد


و روی کفش هایم می چکید


که می گفت


تو در خواب من جا مانده ای


و من


  ...


چشم هایم را


به ملاقات آورده بودم


همیشه 


این گونه از رؤیای تو


تنها


به خانه بر می گردم


نظرات 2 + ارسال نظر
asal شنبه 31 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:00 ب.ظ

ghashang bood

نادیا شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:25 ق.ظ http://ghasedake-khiali.blogfa.com/

این شعر با قالب وبلاگتون خیلی به هم میان.
عالی بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد