عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

بانو بیدار شو!

بانو بیدار شو!


یک پاکتِ سیگار بخریم


یک جعبه دستمال کاغذی


کمی‌ عرق سگی‌


برویم در خانه حسین پناهی را بزنیم


آنقدر شعر بخوانیم و گریه کنیم


تا عمو حسین از صرافتِ رگ‌هایش بیفتد


سرِ راه برگشتن


تیغ می‌خریم


من رگ لاله‌های باغچه را میزنم


تو تولدی دوباره را می‌‌نویسی


من زار می‌‌زنم


بانو !!!


هیچ زنی‌


در آستانه ی هیچ فصلِ سردی نیست


تو کنارِ یک پنجره


رو به باغِ همسایه


می‌خوابی


و در نگاه خاکستری من


جاودانه می‌‌شوی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد