عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

 

 

خداوندا مرا دریاب که دیگر رو به پایانم

 

تمام تن شدم زخمی ز تیغ هم قطارانم

 

خداوندا نجاتم ده از این تکرارِ تکراری

 

از این بیداد دشمن را بجای دوست پـنداری

 

هیچ با من نیست در این ویرانه ی دنیا

 

در این نامردی ایام ، در این غمخانه ی دنیا

 

هیچ با من نیست در این آغازِ بی پایان

 

ز راه مرگ هم برگشتم ، که مردن هم نبود آسان

 

همانهایی که می گفتند همیشه یار من هستند

 

به هنگام نیاز افسوس به رویم دیده بر بستند

 

نظرات 1 + ارسال نظر
رویا یکشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 12:22 ق.ظ

سلام آقا سیاوش مرسی واقعا سوپرایز شدم خیلی زیبااااااا :-*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد