تنها که می شوم
برای تو می نویسم
برای تو که می نویسم
می دانمکه هیچ گاه نوشته هایم را نمی خوانی
تنها که می شوم
تمام لحظه های بی تو بودنم جان می گیرند
تنها که می شوم
انگار هجومی از افکار پریشان
هستی ام را به یغما می برد
تنها که می شوم
انگار چیزی از من نمی ماند
و من چقدر کوچک شده ام که
ازگفتن یک سلام می هراسم...