گم شدم و تنها شدم تو کوره راه زندگی
رفت و نگاهی ام نکردبه این مسافر غریب
که بعد اون چه میکشه از این همه درد و فریب
رفت و نگامو ندید که غرق بارونو غمه
از این همه درد هرچی بگم بازم کمه
رفت و بازم تنها شدم با خاطرات بچگیم
با یک بغل شعرو غزل که گم شده تو زندگیم
رفت و کتاب عشقمو زیر غبار روزگار
از یاد اون رفت و حالا منم اسیرو بی قرار
رفت و کبوترای عشق واسش بهونه میگیرن
گلای باغ زندگیم از غم هجرش میمیرن
رفت و نگفت که کی میاد نگفت بی یادم میمونه
اما دل ساده من باز اونو عاشق میدونه.