عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

هر چه

هر چه تردید شدند عشق به پایان نرسید

ماه در مهر تو محصور شد آبان نرسید

می شکستند مرا تا که مرا ابری تر...

ابرها هم متراکم شد و طوفان نرسید

باد هی بال کبوتر به حیاطم آورد

نامه های تو ولی از تو چه پنهان نرسید

مشهد عشق تو را صحن دلم می طلبید

چشم آهوی من اما به خراسان نرسید

چمدان سفر از حسرت دیدار تو پر

مثل هر روز قطار آمد و مهمان نرسید

همسفر...باز بگو راه کمی طولانیست

عاقبت مرد تو در نم نم باران نرسید...؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد