" یک سلام دوباره "
این ساده ترین هدیه من است، هدیه ای غرق درشکوه
هدیه ای از قلب عاشقم برای قلب عاشقت
مزین با اشک های شبانه ام
و پیچیده در صندوق اسرارهای جاودانمان
هدیه ای که به آسانی به دست نیاورده ام
نه به آسانی آشنایی نگاههایمان و نه به آسانی پیوند دلهایمان
این هدیه ای است از قلب عاشقم برای قلب عاشقت
یک سلام دوباره، برای شکفتن شکوفه عشق در قلب زمستانی ات
برای یادآوری سلام ها و پیمان ها و دردهایمان
برای توآورده ام این هدیه را این سلام را
هدیه ناچیزم فدای قدم های پراز تردیدت
بیا، بیا و بپذیر هدیه ناچیز مرا
چشم های منتظرم را پاسخی ده
اگر پذیرای سلام من باشی این چشم ها تا افق برایت اشک شوق خواهند ریخت