_________¤¤¤¤¤¤¤_____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
___¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_______¤¤¤¤¤
__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_________¤¤¤¤
_¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤________¤¤¤¤
_¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_____¤¤¤¤
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤___¤¤¤¤¤
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤_¤¤¤¤¤¤
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
__¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
______¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
____________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
______________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
___________________¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤
_____________________¤¤¤¤¤¤
______________________¤¤¤¤
_______________________¤¤
________________________¤
تنهایی بگو چگونه اسمت را بنویسم؟ وقتی اشک نمی گذارد
اسمت را به همراه ستاره می نویسم چون مرا به یاد شبهای تارعشق می اندازد
بگو چگونه درک کنم لحظات عاشقی را؟
بگو چگونه بعد از این تحمل کنم لحظات تنهایی را؟
با نوشتن تنهایی گریه ام می گیرد چه برسد به اینکه تنهایم بگذاری
بگو چگونه احساسم رابنویسم که دیگر دلم از تنهایی و بدون تو بودن خسته شده....؟؟؟
عشق چیست ؟
کهنه فروش داد میزنه چراغ شکسته می خریم.....
کفشای پاره می خریم ....
اسباب کهنه می خریم .....
بی اختیار داد می زنم : کهنه فروش قلب شکسته می خری ؟؟؟
:::¶´´´´´´´´´´´´´´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶
| |
|
عاشقم عاشق ستاره صبح
عاشق ابرهای سرگردان
عاشق روزهای بارانی
عاشق هرچه نام توست برآن.........
متین ترین کلمه "عشق" است.
جذاب ترین کلمه "آشنایی" است.
پاکترین کلمه "وجدان" است.
تلخترین کلمه "جدایی" است.
زشترین کلمه "خیانت" است.
سخت ترین کلمه "تنهایی"است.
بد ترین کلمه "بی وفایی " است.
از بهار پرسیدم عشق یعنی چه؟گفت تازه شکفته ام هنوز نمیدانم
از تابستان پرسیدم عشق یعنی چه؟گفت درگرمای وجودش غرقم نمیدانم
از پاییز پرسیدم عشق یعنی چه؟گفت در هزار رنگ آن باخته ام نمیدانم
از زمستان پرسیدم عشق یعنی چه؟گفت سرد است و بی رنگ
عشق اقیانوس وسیعی است که دو ساحل رابه یکدیگر پیوند می دهد
love is wide ocean that joins two shores
##############*##############
زندگی بدون عشق بی معنی است و خوبی بدون عشق غیر ممکن
life whithout love is none sense and goodness without love is impossible
##############*##############
عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلند تر خواهد بود
love is something silent , but it can be louder than onything when it talks
##############*##############
عشق آن است که همه خواسته ها را برای او آرزو کنی
love is when you find yourself spending every wish on him
##############*##############
عشق گلی است که دو باغبان آن را می پرورانند
love is flower that is made to bloom by two gardeners
##############*##############
عشق گلی است که در زمین اعتماد می روید
love is like a flower which blossoms whit trust
##############*##############
عشق یعنی ترس از دست دادن تو
love is afraid of losing you
##############*##############
پاسخ عشق است سوال هر چه که باشد
no matter what the question is love is the answer
##############*##############
وقتی هیچ چیز جز عشق نداشته باشید آن وقت خواهید فهمید که عشق برای همه چیز کافیست
when you have nothing left but love than for the first time you become aware that love is enough
##############*##############
زمانی که همه چیز افتاده است عشق آن چیزی است که بر پا می ماند
love is the one thing that still stands when all else has fallen
##############*##############
عشق مثل هوایی است که استشمام می کنیم آن را نمی بینیم اما همیشه احساس و مصرفش می کنیم و بدون ان خواهیم مرد
love is like the air we breathe it may not always be seen, but it is always felt and used and we will die without it
##############*##############
عشق فراموش کردن خود در وجود کسی است که همیشه و در همه حال شما را به یاد دارد
love is totally forgetting yourself to someone that is always remembering you at all times
من اکنون بر تل خاکستری از همه آتش ها،امیدها و خواستن هایم ایستاده ام
گرداگرد زمین تاریک را می نگرم
اعماق آسمان تاریک را می نگرم
و خود را می نگرم
و در این نگریستن های همه دردناک و همه تلخ
هر لحظه صریح تر و کوبنده تر این سؤال را از خود می پرسم:
که تو اینجا چه می کنی؟
اکنون احساس می کنم که
من اینجا ایستاده ام و زمان را می نگرم که می گذرد
همین و همین....
دکتر علی شریعتی