من خیلی وقته از کسی ناراحت نمی شم..
تمام سختیش یه خنده زورکیه،
و شونه بالا انداختن الکیه...
خیلی وقته خیلی چیزا رو می دونم،
و خودمو میزنم به ندونستن...
سختیش یه لحظه حرف عوض کردنه ،
و بی خیال شدنه...
بی خیال ! ! !
چه دوحرفیه وسوسه انگیزیست ...
نه در پی عشق است نه تشنه ی مهربانی
فراری از پسران مانکن پرست و دختران آهن پرست ...
فقط برای خودم هستم...خوده خودم ! مال خودم !
صبورم و عجول !!
سنگین و سرگردان !!
مغرور ...
با یک پیچیدگی ساده و مقداری بی حوصلگیه زیاد !!!
و برای تویی که چهره های رنگ شده را می پرستی نه سیرت آدمی ؛ هیچ ندارم............
راهت را بگیــر و بـــــــرو
حوالی ما توقف ممنــــوع است !
فندک رو که می زنم
نمی دونم دارم سیگار اتیش می کنم
یا دارم اتیش دلم رو نگاه می کنم
یادم نیست از کجا آتش گرفت
اولش جرقه بود
اما حالا
حریقی که هر روز یه قسمت تازه رو درگیر میکنه
و من تماشاچی این خودسوزی شدم