عشق گفتنی نیست تعریف کردنی نیست
عشق تنها یک واژه نیست
عشق را می توان حس کرد
محبتش را...
...صداقتش را
زیباییش را...
مرا صد بار از خود برانی دوستت دارم
به زندان نگاهت هم کشانی دوستت دارم
چه حاصل از وفا کردن
چه سود از مهر ورزیدن
مرا لایق بدانی یا ندانی دوستت دارم
تو بارانی من باران پرستم
تودریایی من امواج تو هستم
اگرروزی بپرسی باز گویم:
تو من هستی و من نقش تو هستم
گل قشنگم
اگر صد سال پس از مرگم گورم را بشکافی
وقلبم وجود داشته باشد
خواهی دید
روی ان نوشته شده
فقط تو را دوست دارم
داشتیم تو جاده می رفتیم
که چشمم افتاد به یه تابلو
که روش نوشته بود
دوســت داشـــتن دل میـــخواد نه دلیـــل
عشق رازی است مقدس
برای کسانی که عاشقند
عشق برای همیشه بی کلام می ماند
اما برای کسانی که عشق نمی ورزند
عشق شوخیِ بی رحمانه ای بیش نیست
اگه کسی رو دوست داری
نه براش ستاره باش
نه آفتاب
چون هردوشون مهمون زود گذرند
پس براش آسمون باش
که همیشه بالای سرش باشی
من نیز گاهی به آسمان نگاه میکنم ...
دزدانه !
در چشم ستارگان ،
نه به تمامی آنها ،
تنها به آنها که شبیه ترند به .... چشمان تو
پیداست هنوز یک شقایق نشدی
زندانی زندان دقایق نشدی
وقتی که مرا از دل خود می رانی
یعنی که تو هیچ وقت عاشق نشدی
ای دوست دلت همیشه زندان من است
آتشکده عشق تو از آن من است
آن روز که لحظه وداع من و توست
آن شوم ترین لحظه پایان من است
در مکتب ما رسم فراموشی نیست
در مسلک ما عشق هم آغوشی نیست
مهر تو اگر به هستی ماافتد
هرگز به سرش خیال خاموشی نیست.
روز اول خیلی اتفاقی دیدمت...
روز دوم الکی الکی چشمهام به چشمت افتاد...
هفته بعد دزدکی بهت نگاه کردم...
ماه بعد شانسی به دلم نشستی
و حالا سالهاست یواشکی دوست دارم...