عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

برای تو...برای اولین نگاه

 

سلام کردی

سلام کردم

و چه صادقانه بود اولین سلام

گرمی نگاهم را حس کردی؟

قلب عاشقم را چطور؟

و زبانی که ازشراره ی وجود تو به لرزه افتاده بود

یادش بخیر

نگاه های زیرکانه  تو

ودست پس زدن ها و پا پیش کشیدن های تو

اخم های تلخ تووتبسم هایی که دلت نمی خواست نشانش دهی

 و چه زیبا بود باران

و چه زیباتر بود چهره تو که ترنم باران آن را شسته بود

و این بود داستان اولین نگاه

نگاهی که آتش برجان من زد.


دوره ارزانی


چه کسی می گوید: که گرانی شده است ؟
             
دوره ارزانیست...
                              
دل ربودن ارزان، دل شکستن ارزان، دوستی ارزان است...
                              
دشمنی ها ارزان؛ چه شرافت ؟
 
تن عریان ارزان...
 
آبرو قیمت یک تکه نان و دروغ از همه چیز ارزانتر ...

                                    
قیمت عشق چقدر کم شده است، کمتر از آب روان...
                                    
و چه تخفیف بزرگی خورده، قیمت هر انسان...

عشق

 

 رفتن دلیل نبودن نیست 


 
در آسمان تو پرواز می کنم


 
عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش


 
من بی زار از خود و کرده خویش


 
دل نامهربانم را بر دوش می کشم


 
تا آنسوی مرزهای انزوا پنهانش کنم

 
 
در اوج نیزار های پشیمانی


 
و ابرهای سیاه سرگردان که با من از یک طایفه اند


 
سلام می گویم


 
تو باور نکن اما من عاشقم

 

ممنوع

 

شراب خواستم...

گفت : " ممنوع است "

 

آغوش خواستم...

گفت : " ممنوع است"

 

بوسه خواستم...

گفت : " ممنوع است "

 

نگاه خواستم...

گفت: " ممنوع است "

 

نفس خواستم...

گفت : " ممنوع است "

...

حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،

با یک بطری پر از گلاب ،

آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد  با هر چه بوسه ،

سنگ سرد مزارم را

و

چه ناسزاوار

عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،

نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،

به آرامی اشک می ریزد .

...

تمام تمنای من اما

سر برآوردن از این گور است

تا بگویم هنوز بیدارم...

سر از این عشق بر نمی دارم