عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه


ما همیشه 

 

یا جای درست بودیم در زمان غلط 

 

یا جای غلط بودیم در زمان درست 

 

و همیشه همینگونه

 

همدیگر را از دست داده ایم ..

 

- پل استر


زندگی،یک نعمت است.

از آن لذّت ببرید.

آنرا جشن بگیرید،

و ادامه اش دهید

وبدانیم که

زندگانی : یک گذر است

نه یک ماندن

‌عشق یعنی ...


ای که‌ می‌پرسی‌ نشان‌ عشق‌ چیست‌

عشق‌ چیزی‌ جز ظهور مهر نیست

عشق یعنی مهر بی‌چون و چرا

عشق یعنی کوشش بی‌ادعا

عشق یعنی عاشق بی‌زحمتی

عشق یعنی بوسه بی‌شهوتی

عشق یعنی دشت گل کاری شده

در کویری چشمه‌ای جاری شده

یک شقایق در میان دشت خار

باور امکان با یک گل بهار

 عشق یعنی ترش را شیرین کنی

عشق یعنی نیش را نوشین کنی

 عشق یعنی این که انگوری کنی

عشق یعنی این که زنبوری کنی

عشق یعنی مهربانی در عمل

خلق کیفیت به کندوی عسل

 عشق یعنی گل به جای خار باش

پل به جای این همه دیوار باش

 عشق یعنی یک نگاه آشنا

دیدن  افتادگان  زیر 
پا

عشق یعنی تنگ بی ماهی شده

عشق یعنی ، ماهی راهی شده

عشق یعنی مرغ‌های خوش نفس

بردن آنها به بیرون از قفس

عشق یعنی جنگل دور از تبر

دوری سرسبزی از خوف و خطر

عشق یعنی از بدی ها اجتناب

بردن پروانه از لای کتاب

در میان این همه غوغا و شر

عشق یعنی کاهش رنج بشر

ای توانا ، ناتوان عشق باش

پهلوانا ، پهلوان عشق باش

عشق یعنی تشنه‌ای خود نیز اگر

واگذاری آب را بر تشنه تر

عشق یعنی ساقی کوثر شدن

بی پر و بی پیکر و بی سر شدن

نیمه شب سرمست از جام سروش

در به در انبان خرما روی دوش

عشق یعنی مشکلی آسان کنی

دردی از درمانده‌ای درمان کنی

عشق یعنی خویشتن را نان کنی

مهربانی را چنین ارزان کنی

عشق یعنی نان ده و از دین مپرس      

در مقام بخشش از آیین مپرس

هرکسی او را خدایش جان دهد

آدمی باید که او را نان دهد

عشق یعنی عارف بی خرقه ای

عشق یعنی بنده ی بی فرقه ای

عشق یعنی آنچنان در نیستی

تا که معشوقت نداند کیستی

عشق یعنی جسم روحانی شده

قلب خورشیدی نورانی شده

 عشق یعنی ذهن زیباآفرین

آسمانی کردن روی زمین

هر که با عشق آشنا شد مست شد

وارد یک راه بی بن بست شد

 
هرکجا عشق آید و ساکن شود

هرچه ناممکن بود ممکن شود

 
درجهان هر کارخوب و ماندنی است

رد پای عشق در او دیدنی است

سالک آری عشق رمزی در دل است

شرح و وصف عشق کاری مشکل است

 
عشق یعنی شور هستی در کلام

عشق یعنی شعر، مستی؛ والسلام


 



 
                                                  مجتبی کا شانی ( سالک ) 

بسترم


صدفِ خالی یک تنهایی ست


و تو چون مروارید


گردن آویزِ کسان دگری



                                         - هوشنگ ابتهاج

کوتاه...


عمر لذتها همه کوتاه است!


عمر سیگار کوتاه...


عمر خنده از سر شادی بسیار کوتاه


عمر مستی از شراب لب یارت کوتاه


عمر گرمای تن داغ خدایت کوتاه


تازه می فهمم...


پس چرا


عمر من


کوتاه نیست