عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

شاید برای همین است که تاریکم هنوز!

 

 

 دست‌هایم غرق شده‌اند

 

در ژرفای حسی

 

هزارتوی و بی‌قرار

 

پریان همیشه آرام بستر اقیانوس

 

مرا که در تلاطم دریایی حادثم

 

بر دستهای پریشان امواجی غریب

 

گهواره بسته‌اند

 

او را در بیداری چشمان من

 

مناجات خواب را از یاد برده‌اند

 

انگار تمام بهانه‌های عشق را

 

در چشمان تو نوشته‌اند

 

و سخت جانی من، سنگ بستری است

 

که همه باران‌های نورانی تو را

 

در خود فرو می‌مکد

 

شاید برای همین است که تاریکم هنوز!

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد