عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

شیشه دل

شیشه دل

آنشب در آن کوچه بمبست

که سنگ نگاهامان

شیشه دلهامان را شکست

هرگز نمی دانستم

که در کنج دلت کبوتر قلب مرا خواهد کشت؟

 

گل یا پوچه

  زندگی برای من شبیه یک بازی گل یا پوچه
درون یک دستم , تمام پوچی های زندگی ام
و درون دست دیگرم گلیست اندازه تمام زیبایی ها و معناهای زندگی خودم

در این بازی وقتی برنده ام که , خودم

دستی که درون آن گل است را ,
پیشکش کسی کنم که
روبروی من , به انتظار , ایستاده است

 

شطرنج

کاش در صفحه ی شطرنج دلت شاه عشق بودم

و با کیش رخت مات می شدم


زندگی بازی شطرنجی نیست که در آن با کیش کسی مات شوی


زندگی تک تک این ثانیه هاست

که در آن نقش تو پیداست