عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

امروز

امروز

 

به پایان می رسد

 

از فردا برایم چیزی نگو!

 

من نمی گویم :

 

<< فردا روز دیگری است >>

 

فقط می گویم :

 

<< تو روز دیگری هستی ...>>

 

تو << فردائی >>

 

همان که باید به خاطرش زنده بمانم ....

 

پس بیا

 

انتظار سخت است

 

وقتی که مریضی وقتی که در بستر درد می کشی

 

نمی دانی چقدر صدای عشق آرام بخش است

 

این روزها شاید بیش از هر لحظه دیگر به تو محتاجم

 

ای عشق....  

 

نظرات 1 + ارسال نظر
رزهای نقره ای یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:15 ب.ظ http://new-life.blogsky.com

برای من هم امروز روزی بزرگیه...
من هم نمی گم فردا روز دیگری است...
امروز برای من حکم یه نقطه عطف تو زندگیم رو داره...
یا نابود میشم یا پیروز...
یا نابود نابود...
یا پیروز پیروز......
افسوس که سهم نابودی بیشتره..............
وقتی که مریضی وقتی که در بستر درد می کشی نمی دانی چقدر صدای عشق آرام بخش است...
راست می گی...
چیزی که سالهاست به دنبالش بودم...
دردی که سالها تنها کشیدم...
و حالا به خاطر این شروع تازه دارم دوباره حسش می کنم...
امیدوارم که هر چه زودتر خوب بشی دوست من...
خیلی زود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد