تنها یاد است که به خاطره ها سلام می کند
و وقتی دستها آهنگ جدایی را لمس می کند،
تنها سکوت است...
که نقشی از با هم بودن ها را در قاب ذهن می گنجاند
و آنگاه است که اشک
خیمه به صحرا می زند و
هق هق مرغان دل پریش است
که گهگاهی دیار دل را سیراب می کند...
امروزها در گذرند ، فرداها در راه و
دیروزها گذشته اند
و تنها چیزی که بهار عاطفه را بیدار می کند،
یاد ثانیه های با هم بودن...