لحظه ی دیدار نزدیک است باز من دیوانه ام، مستم باز می لرزد دلم.دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های! نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ! های! نپریشی صفای زلفم را دست و آبرویم را نریزی دل لحظه ی دیدار نزدیک است ...
سیاوش
پنجشنبه 17 اسفندماه سال 1385 ساعت 06:40 ب.ظ
درستش اینه:
های نپریشی صفای زلفکم را دست........
کاش زیرش مینوشتی: م.امید