عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

دلم گرفته

دلم آینه درد است نمی دانی

تو کلبه ام ساکت و سرد است نمی دانی تو

بی تو سردترین خاطره ها می دانند

فصل هایم همه سرد است نمی دانی تو

دیر سالیست که در دست جنون چون مجنون

دل من بادیه گرد است نمی دانی تو

عاشقم کردی و رفتی و کنون با دل من

غم عشق تو چه کرده است نمی دانی تو

 

نظرات 3 + ارسال نظر
**..venouse..** یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:02 ب.ظ http://www.venouse.blogfa.com

از شادی زِیاد، به غم فکر می­کنِیم

هستِیم و بِی سبب، به عدم فکر می کنیم

خم را به کف گرفتن یک جام، جم نکرد

ِیک جرعه خوددیم و به جم فکر می کنیم

گم کرده ایم خانه خود را و هر کجا

از بی نشانی دل ، همه دم فکر می کنیم

دو خاطره ، دو عکس ، دو دلتنگ آه ، آه

بی هم نشسته اِیم و به هم فکر می کنیم

**..venouse..** یکشنبه 31 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:04 ب.ظ http://www.venouse.blogfa.com

از شادی زِیاد، به غم فکر می­کنِیم

هستِیم و بِی سبب، به عدم فکر می کنیم

خم را به کف گرفتن یک جام، جم نکرد

ِیک جرعه خوددیم و به جم فکر می کنیم

گم کرده ایم خانه خود را و هر کجا

از بی نشانی دل ، همه دم فکر می کنیم

دو خاطره ، دو عکس ، دو دلتنگ آه ، آه

بی هم نشسته اِیم و به هم فکر می کنیم !!!

**..venouse..** چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:22 ق.ظ http://www.venouse.blogfa.com

آرام در کنار پنجره ام نشسته ام و دل داده ام به صدای باران که اشک هایم را زمزمه می کند.داستان دلتنگی بلند است و فرصتی نمانده برای گفتن،شاید وقتی دیگر، بگویم،از تنگی قفس!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد