عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

بازم ببار

بازم ببار ای آسمون شاید منم گریه کنم

بغض سکوت و بشکنم اشکم. به تو هدیه کنم

نگاه نکن که ساکتم دلم اسیر سایه هاست

نگاه خستمو ببین که لبریز از گلایه هاست

کویر خشک گونه ام اشکی به روی خود ندید

لبانم ز خنده دور شدن هیشکی کلامی نشنید

یه عمره غم تو دلم نشسته بیرون نمیره

لبای بی خنده من تو حسرت و غم میمیره

رفت و منو تنها گذاشت

روزو شبا یه عمره منو به بازی میگیرن

ستاره های نقره ای تو دست ابرا اسیرن

ای آسمون تو هم ببار شاید یه کم سبک شی

نگاه به بغض من نکن نگو به زودی پیر میشی

دیگه گذشت از من و دل شکوفه ها منتظرن

دشتای سبز تو یه عمریه که باریدن.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست پاییزی چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:06 ب.ظ http://mehr-64.blogsky.com

سلام
چه شعر قشنگی بود..
میگما شما هیچ وقت به لینکاتون سر نمیزنید؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد