تـمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،
ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت .
انـدازه مـی گـیـری !
حسـاب و کـتـاب مـی کـنـی !
مقـایـسـه مـی کـنـی !
و خدا نـکـنـد حسـاب و کـتـابـت بـرسـد بـه آنـجـا کـه زیـادتر
دوستش داشته ای ،
کـه زیـادتـر گذشـتـه ای ،
که زیـادتـر بـخـشـیـده ای ،
به قـدر یـک ذره ،
یک ثانیه حتی !
درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که به نام عشق می بریم
سیاوش
چهارشنبه 14 فروردینماه سال 1392 ساعت 04:53 ب.ظ
توقع اغاز همه رن ج هایی است که به نام عشق می بریم ...
وغصه ها چقد زود شروع میشن
چقد زود مجبور میشی خواسته یا ناخواسته این ترا زو رو کنار بذاری و همه افکارتو پاک کنی ... چون دیگه نه اونی که باید باشه هس و نه تو اونی هستی که قبلا بودی ...
...
مثه تو یه روزی تنهاییمو با هیچی عوض نمی کردم اما این تنهایی ها خفمون میکنه . ..
کاش تنهاییات تموم شه ...