عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

مخفف عبارات Love


Love مخفف عبارات:

Lake of sorrow (دریاچه ی غم
)

Ocean of tears (اقیانوس اشک
)

Valley of death (دره مرگ
)

End of life (آخر زندگی
)!

بنویس دوست دارم

گفت بنویس

گفتم با چه بنویسم قلم ندارم

گفت با استخوانت بنویس

گفتم مرکب ندارم با چه بنویسم

گفت با خونت بنویس

گفتم ورق ندارم بر روی چه بنویسم

گفت بر روی قلبت بنویس گفتم

چه بنویسم

گفت بنویس دوست دارم

 


آه چه غرقاب مهیبی است عشق
مهلکه پر ز نهیبی است عشق
غمزه خوبان دل عالم شکست
شیر دل است آن که از این غمزه رست
زندگی عشق عجب زندگی است
زنده که عاشق نبود زنده نیست

بوسه

بوسه یعنی وصل شیرین دو لب
بوسه یعنی خلسه در اعماق شب

 

بوسه یعنی لذت از دلدادگی
لذت از شب , لذت از دیوانگی

 

بوسه آغازی برای ما شدن

لحظه ای با دلبری تنها شدن

 

بوسه آتش می زند بر جسم و جان
بوسه یعنی عشق من , با من بمان

 

طعم شیرین عسل از بوسه است
پاسخ هر بوسه ای یک بوسه است

 

بوسه را تکرار می باید نمود
بوسه یعنی عشق و آواز و سرود

بوسه یعنی وصل جانها از دولب
بوسه یعنی پر زدن , یعنی صعود

 

پائیز عمر

پائیز عمر من زودتر از موعد فرا رسید

و من نمی دانم!

آمدن پاییز را

ترنم باران نوید می دهد

یا نگاه سرد تو!

توآمدی ...

و از مشرق نام مهتابی خود

پنجره ای به رویم گشودی ...

و اینک چهار چشم خیس

از آن پنجره ،

نگران حادثه ی بارانند !

فقط همین یکبار

در لحظاتی که چون باد در گریزند….

در روزهایی که سراسیمه و پرهیاهو در گذرند
…..

عشقی حقیقی و پایدار قلب ترا فتح خواهد کرد


ولی فقط یکبار
…..

آنگاه که نوبت تو فرا می رسد


آن را به سادگی فرو مگذار
…….

چون در چشم هم زدنی


عشق می میرد و بخت می گریزد
…..

و ناقوس تنهایی در زوایای روحت طنین انداز می گردد
…..

لحظه ای که سرنوشت


در گوش تو نجوا می کند
…….

و عشق در قلبت می شکند
…..

تردید مکن
….

زیرا سرانجام
…..

ارزش آن را درخواهی یافت
.

آنگاه که عشقی پایدار ….تنها یکبار



به تو روی می آورد

فقط همین یکبار.

 

خدای من

خدای من میگویند: تو رحمانی و رحیم

کریمی و فاضل ، عادلی و قادر

اما من میگویم : تو همه چیز هستی و هستی جز یک چیز ،

دلتنگ

شاید اگر دلتنگی را هم در صفاتت مینهادی ، ما انسانها اینگونه نمی شدیم

 

چه قدر سخته که

 

تمام روز رو منتظر شب باشی که دوباره زل بزنی به صفحه سرد مونیتور و فقط نگاهت به ایدی یه نفر باشه و همش دعا کنی که روشن باشه با اینکه از قبل میدونی امشبم مثل تموم شبهای گذشته فقط باید چشمهای خواب رفته ادمک ایدیشو ببینی وغرورت اجازه نده که درد و دلاتو براش اف بذاری به این امید که شاید اومد و خوند و جوابتو داد . جوابهایی که مثل همیشه حرف تازه ای توش نیست انگار که هیچوقت نمیخواد باور بکنه که دوستش داری...

 

قصه دل شکستن

اولین کسی رو که عاشقش میشی دلت رو میشکنه و میره..

دومین کسی رو که میخوای دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی دلت رو بدتر میشکنه و میذاره میره ...

بعدش دیگه هیچ کس دیگر برات مهم نیست و از این بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی.

دیگه دوستت دارم برات رنگی نداره و اگر یک آدم خوب باهات دوست بشه تو دلش رو می شکنی و انتقام خودت رو میگیری،

و او هم میره با یکی دیگه....

این گونه قصه دل شکستن ادامه پیدا می کنه

 

عزیزترین سلام:

عزیزترین سلام:

امشب هم مسیر عبورت را بین ستاره ها پوییدم.

تنهایی ها را دور ریختم و به آرامش نگاهت تکیه کردم.

این آمدن و رفتنهایت خاطرات آینده را برایم میسازد.

آینده ای با تو و در کنار تو برای همیشه.

در زلال چشمان صادقت خود را برای همیشه به روشنای احساست سپردم.

به توانایی دستانت ایمان آوردم.وبه استواری قدمهایت برای ساختن آینده یقین نمودم.

برای دیدن دوباره نگاه مهربونت و شنیدن صدای آرومت بازم لحظه لحظه را میشمارم.

برای همه خوبیها ممنون....

نگاهت پر از نور و رنگ

شبت ستاره بارون .

دنیا را بد ساخته اند ...

 
کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمیدارد .
کسی که تو را دوست دارد ، تو دوستش نمیداری
.
اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست می دارد
.
به رسم و آئین

هرگز به هم نمیرسید
.
و این رنج است

زندگی یعنی این !!

و من در اولین بازی زندگیم ... باختم ... باختم ... باختم !!!

 

کاش نمی فهمیدی

کاش نمی فهمیدی هیچوقت که چه قد دوست دارم

کاشکی چشمات واسه یک روزم شده هوای چشمامو میکرد

کاشکی از لحن قشنگ اون صدات

نمیخوندم که همه اون عاشقونه گفتنات

فقط و فقط به خاطر منه

آخ چه قد دلم میخواست که عشقتو

واسه یک لحظه شده از توی چشمات بخونم

اما تو مخمل ناز اون چشات

همه چی پیدا میشه جز عشق من

دیگه هیچوقت نمیخوام بهم بگی

نفسات هنوز به خاطر منه

نفسم دروغ نگو من نفساتو میشناسم

توی حرم نفسات

هر دلیلی میتونم پیدا کنم به جز خودم

نازنینم میدونم دلت یه جای دیگه گیره ولی راستشو بخوای

هیچکی جز من تورو اندازه جونش نمیخواد

میدونم میدونی که تمام زندگیم شدی

اما این یادت نره زندگیمو وقتی میخوام

که منو بازی نده

اگه بازی بخورم

تورو با زندگیمو یه جا به آتیش میکشم

نه بابا نترس عزیزم برو کارتو بکن

اگه بازی بخورم

تنها چیزی که به آتیش میکشم خاطره های خوبته

آخه تو یه روزی زندگیم بودی

عزیزم دوست دارم حتی اگه تو قلب تو

دیگه جایی واسه من نباشه

آخه من هنوز همونم که بهت گفته بودن

نازینم هر چه هستی باش اما باش

 

رفتن دلیل نبودن نیست

رفتن دلیل نبودن نیست ....
در آسمان تو پرواز می کنم . عصری غمگین و غروبی غمگین تر در پیش . منِ بی زار از کرده خویش دل نامهربانم را به دوش می کشم تا آنسوی مرزهای انزوا پنهانش کنم
.
در اوج نیزارهای پشیمانی به همه ابرهای سیاه که با من از یک طایفه اند سلام می گویم
.
تو باور نکن اما من عاشقم . رفتن دلیل نبودن نیست
.
در غروب آسمان تو شاید در شب خویشتن چگونه بی تو گم شوم

ترا تا فردا
.....
تا سپیده خواهم برد
.....
و به یاد تو و عشق تو خواهم مرد
....

تو باور نکن اما .....

 

حقیقت تلخ است

 حقیقت تلخ است اما نه به تلخی تنهایی

تنهایی سخت است اما نه به سختی جدایی        

می خواستم اسمتو روی سینه ام خال کوبی کنم

اما ترسیدم که صدای قلبم تو رو اذیت کنه...

 

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ی ممنوعه ولی لب هایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم و گشتم
در شهر هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعر ها

عاقبت با قلم شرم نوشتند نشد