عاشقانه
عاشقانه

عاشقانه

یخ کرده ام

یخ کرده ام اما نه از سوز زمستان

اما نه از شب پرسه های زیر باران

یخ کرده ام، یخ کردنی در تب، تبی که

جسمم نه دارد باورم می سوزد از آن

یخ بسته ام چون قطب ، آری اینچنین است

وقتی نمی تابی تو ای خورشید پنهان

یخ کرده ام، یخ کرده ام، ها... جان پناهم!!

مگذار فریادت کنم در کوهساران...

 

روز پدر مبارک

سلام به همه دوستان گلم

می بخشید اگه دیر شد ولی روز پدر رو به همه پدر های دیروز، امروز، فردا تبریک می گم

ولی بازم معذرت می خوام اگه دیر شد

چون دیروز سرم خیلی شلوغ بود

 

*   سخته بخوای همه ی دردهاتو توی چند تا جمله خلاصه کنی

همه ی دردهاتو شکل حرف دربیاری, ,حرفا روشکل کلمه
برای گفتن بغضت سخته کلمه پیدا نکردن


زندونی کردن این همه فکر توی چاردیواری مغزت سخته

این جا مجبورم بنویسم...
     برای دفن کردن حرفام,دردام,بغضم
فقط به خاطر اینکه خفه نشم...من بازم دلم گرفته

 

باغ ِ عشق

ویلیام بلیک (1757- 1828)

  

 

به باغ ِ عشق رفتم
و دیدم آنچه را که از آن پیش ندیده بودم
  
دیدم در میان ِ باغ،
در چمنزاری که تفرجگاه ِ من بود
کلیسایی ساخته بودند
درهای کلیسا را بسته
و روی آن نوشته بودند
?تو هرگز نباید?
  
پس به گرد ِ باغ در گردش درآمدم
به تماشای آنهمه گل ها که در باغ ِ عشق می رویند
  
اما دور تا دور، بر جای ِ گل ها
همه سنگهای گور دیدم
و کشیشان همچون غراب در جامه های سیاه
به این سوی و آن سوی دوان بودند
 
و هم آنان
شادی ها و آرزوهای مرا
با بندهایی از پیچک ِ خشک
بستند و به گوشه ای انداختند.

 

خنده تلخ

سر کلاس ادبیات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف کن :

رفتم ... رفتی ... رفت... ساکت می شوم،

می خندم،

 ولی خنده ام تلخ می شود.

 استاد داد می زند : خوب بعد؟

 ادامه بده

 و من می گویم : رفت ...رفت ...رفت.

رفت و دلم شکست...

غم رو دلم نشست...

رفت شادیم بمرد...

شور از دلم ببرد .

رفت...رفت...رفت و من می خندم

 و می گویم : خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است..

.کارم از گریه گذشته است به آن می خندم .