-
با عشق ممکن است تمام محال ها...
شنبه 6 آبانماه سال 1391 18:22
خطی کشید روی تمام سئوال ها تعریف ها، معادله ها، احتمالها خطی کشید روی تساوی عقل و عشق خطی دگر به قاعده ها و مثالها خطی دگر کشید به قانون خویشتن قانون لحظه ها و زمانها و سال ها از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید خطی به روی دفتر خطها و خال ها خطها به هم رسید و به یک جمله ختم شد با عشق ممکن است تمام محال ها...
-
شبح شاد
شنبه 29 مهرماه سال 1391 23:58
ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم چند وقت است که هر شب به تو می اندیشم به تو آری ، به تو یعنی به همان منظر دور به همان سبز صمیمی ، به همبن باغ بلور به همان سایه ، همان وهم ، همان تصویری که سراغش ز غزلهای خودم می گیری به همان زل زدن از فاصله دور به هم یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم به تبسم ، به تکلم ، به دلارایی تو به...
-
زندگی
شنبه 15 مهرماه سال 1391 22:33
شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباری است دلش از غصه حزین بود و غمین حال من می گو یم زندگی یک در و دروازه و دیوار که نیست که نشد بال زدو پرواز کرد زندگی اجبار نیست زندگی بال و پری دارد و مهربان تر از مهتاب است تو عبور خواهی کرد از همان پنجره ها با همان بال و پر پروانه به همان زیبایی به همان آسانی زندگی صندوقچه ی...
-
زندگی باید کرد...!
دوشنبه 10 مهرماه سال 1391 03:11
روزگارا: تو اگر سخت به من می گیری، با خبر باش که پژمردن من آسان نیست، گرچه دلگیرتر از دیروزم، گر چه فردای غم انگیز مرا می خواند، لیک باور دارم دلخوشی ها کم نیست زندگی باید کرد...!
-
آدم ها باعث میشن ...
سهشنبه 4 مهرماه سال 1391 19:46
آدم ها باعث میشن از یه سری رفتارهای قشنگ دست بکشی از داشتن یه سری رفتارهای قشنگ ناراحت باشی با یه سری از احساسات قشنگت بجنگی از یه سری از فکرهای قشنگت پشیمون بشی آدم ها باعث میشن که خودتو مجبور کنی دنبال حس های قشنگ نری اونقدر از حس های قشنگت ناراحت بشی که بخوای نباشن، که از بین ببریشون اونوقت همون آدم ها یهو میان...
-
بـایــــد کـسـی را پـیـدا کـنـم
شنبه 1 مهرماه سال 1391 00:42
بـایــــد کـسـی را پـیـدا کـنـم کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـــــد آنـقـدر کـه یـکــــی از ایـن شـب هـای لـعـــنـتـــــــی آغـوشـــش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتــــگـی ا م بـگـشــــایـد هـیـــــچ نـگـویـد . هـیـــــچ نـپـرسـد . فـقـــــط مـرا در آغـوش بـگـیـرد بـعـد هـمـانـجـا بـمـیــرم تـا نـبـیـنـم روزهـای آیـنــده...
-
خالی ام از احساس
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 16:28
خوبم...باور کنید... اشکها را ریخته ام...غصه ها را خورده ام... نبودنها را شمرده ام... این روزها که میگذرد خالی ام... خالی از خشم،نفرت،دلتنگی...و حتی از عشق... خالی ام از احساس ...!!!
-
بهانه
دوشنبه 13 شهریورماه سال 1391 23:50
روزی با خودم عهد کردم که با هر پُـکی که به سیگارم میزنم , ذره ذره فراموشت کنم.. سیگار اول , پـُک اول , پـُک دوم , ... , پـُک آخـــر.... سیگار دوم , پـُک اول , پـُک دوم , ... , پـُک آخـــر... سیگار سوم... سیگار چهارم... امروز که به خودم آمدم , مردی را یافتم که سال هاست به یاد تو سیگار می کشد ولی دریغ از ذره ای...
-
آدم هـا
سهشنبه 7 شهریورماه سال 1391 00:35
آدم هـا می آینـد زنـدگی می کننـد می میـرنـد و می رونـد ... امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه آدمی می رود امــا نـمی میـرد! مـی مـــانــد و نبـودنـش در بـودن ِ تـو چنـان تـه نـشیـن می شـود کـه تـــو می میـری در حالـی کـه زنــده ای ...
-
قــــطار
جمعه 3 شهریورماه سال 1391 16:15
هیچ قــــطاری از این اتــــاق نمی گذرد من اینجــــا نشسته ام و با همین سیــــــگار قــــطار می آفرینم نمی شنـــوی …!؟ سرم دارد سوت می کشد …
-
زندگی خودمه...
چهارشنبه 1 شهریورماه سال 1391 22:41
اخلاقم گنده؟به خودم مربوطه! غرورم ازحد گذشته؟به خودم مربوطه! تمام زندگیم خودخواهانست؟زندگی خودمه! ازعده ای متنفرشدم؟به خودم مربوطه! دوست دارم تنهاباشم؟حس خودمه! دوباره عاشق شدم؟دل خودمه! نگاهم به نگاه اون دوختست؟چشای خودمه! صدای خنده هام ازحد عادی بلندتره؟خوش حالی خودمه! عده ای روبه فراموشی سپردم؟حافظه خودمه! دلم...
-
خدا را بس کن این دیوانگی ها
شنبه 28 مردادماه سال 1391 18:27
نمی دانم چه می خواهم خدایا به دنبال چه می گردم شب و روز چه می جوید نگاه خسته من چرا افسرده است این قلب پر سوز ز جمع آشنایان میگریزم به کنجی می خزم آرام و خاموش نگاهم غوطه ور در تیرگیها به بیمار دل خود می دهم گوش گریزانم از این مردم که با من به ظاهر همدم ویکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرایه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 مردادماه سال 1391 16:09
ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم ؛ نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده ! ماها آدمای بی احساسی نیستیم .... ماها بی معرفتو نا مرد نیستیم ! یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن ، که یه سری بــــاورامونو از بین بـــردن .... فقط باید یکی باشه بفهمه مارو ؛ یکی باشه از ما .... از جنس خودمون ......
-
با من مدارا کن !
جمعه 20 مردادماه سال 1391 18:01
خسته ، خودخواه ، بی شکیب ... از این جهان فقط همین ها را برایم باقی گذاشته اند با من مدارا کن ! بعدها دلت برایم تنگ می شود ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 مردادماه سال 1391 01:44
می گویند : ساده می نویسی... از من می خواهند به نوشته هایم شاخ و برگ دهم... آنها گناهی ندارند.... نمی دانند که دیگر ، کار ما از شاخ و برگ گذشته است ! مهم ریشه بود که تیشه خورد...!!
-
سهم من کجاست؟!!
چهارشنبه 11 مردادماه سال 1391 00:40
سهم من کجاست؟!! کجا بایدقدم بگذارم که کسی را له نکنم سهم من کجاست؟!! کجا باید دل ببندم که دیرنکرده باشم سهم من کجاست؟؟؟ مگر دیگرستاره ای باقی مانده است که سهم شبهای تاریک من باشد کجای این زمین خاکی کوله بارم راپایین بگذارم که توقف ممنوع نداشته باشد .. بگو ... بگو ... کجا خستگی هایم را به درکنم که کسی نگوید: ببخشید ......
-
عشق یعنی ...
شنبه 31 تیرماه سال 1391 13:27
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 عشق یعنی می توان پروانه بود یک نگاه ساده را دیوانه بود عشق یعنی یک سبد یاس سپید نسترن هایی که دستان تو چید عشق یعنی باور رنگین کمان ... پرگرفتن در میان آسمان ... عشق یعنی ما شدن یعنی خروج قله این زندگی یعنی عروج عشق یعنی عالمی حرف و سکوت یک دل بشکسته هنگام قنوت عشق...
-
تنها
پنجشنبه 22 تیرماه سال 1391 09:35
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 قرارمان باران بود ساعت دلدادگی کنار عشق یادت هست ؟ من آمدم باران هم و رنگین کمان برای عشق تمام قطره ها را در انتظارت قدم زدم و خیابان را تا تمام شهر به جستجوی تو بودم تو امّا نیامدی نمی دانم اشک بود یا باران چیزی بر گونه ام سر می خورد و روی کفش هایم می چکید که می...
-
در انتظار توام
دوشنبه 19 تیرماه سال 1391 14:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 در انتظار توام در چنان هوایی بیا که گریز از تو ممکن نباشد تو تمام تنهاییهایم را از من گرفتهای خیابانها بی حضور تو راههای آشکار جهنماند
-
تقدیم به م
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 09:30
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 می گویند هر سن و سالی که داشته باشی اگر کسی نباشد ، که با یادش ، ... چشمانت ، از شادی یا غم پر اشک شود ، هرگز زندگی نکرده ای و من این روزها زندگی می کنم
-
میان من و تو
یکشنبه 18 تیرماه سال 1391 09:23
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 میان من و تو فاصله یک باران ست و خیالت که مرا از پنجره می گیرد و می برد قدم زنان تا عشق می رسم به تو با تن پوشی از آغوش و دست هائی پر از طراوت اوّلین سلام گل سرخی که گلبرگ گلبرگ در صدای عطرها هجا می کند تو را میان من و تو فاصله یک باران ست
-
زندگانی زیباست
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 14:00
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 کاش می دانستیم زندگی با همه ی وسعت خویش ، محفل ساکت غم خوردن نیست حاصلش تن به قضا دادن و پژمردن نیست زندگی جنبش و جاری شدن است از تماشاگه آغاز حیات، تا به جایی که خدا می داند ما اگر غم نخوریم، باغ ما می شکفد و شگفتا که در آن می بینیم " زندگانی زیباست "
-
تنهایی
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 13:56
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 تنهایی ام را دوست دارم نه اینکه چون بی وفا نیست نه اینکه چون خدا هم تنهاست و با در دلش دروغی نیست نه تنهایی را دوست دارم وقتی تو را به من می رساند و در ازدحامت شلوغ ترین نقطۀ دنیا می شود دلم تنهایی را دوست دارم دزدانه که سرک می کشی به خیالم و نمی دانی از گوشۀ...
-
خلوت
چهارشنبه 14 تیرماه سال 1391 13:44
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 من در این خاموش وسکوت پــــــرم از دلتنـــــگی و گــــرفته است دلــــم و چه درد آور و آرام وحـــزین هجر چشمان قشنگ تو مــــــرا میشکند ای تو در وسعت قلبم جـــاری تو کدامین غزل عاطفه را می خـــــوانی که زوایای دلــــــم آشنــــایند صمیمیت آواز تـــورا
-
میخواهی بروی؟
جمعه 9 تیرماه سال 1391 00:44
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 میخواهی بروی؟ خب برو… انتظار مرا وحشتی نیست شبهای بی قراری را هیچ وقت پایانی نخواهد بود برو… برای چه ایستاده ایی؟ به جان سپردن کدامین احساس لبخند میزنی؟ برو.. تردید نکن نفس های آخر است نترس برو… احساسم اگر نمیرد ..بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی...
-
.مـــــرد که باشی این است
چهارشنبه 31 خردادماه سال 1391 16:13
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 مرد که باشی،بار سنگین یک زندگی بر دوشهای همیشه استوارت سنگینی می کند... مرد که باشی،همیشه از آینده میترسی... مرد که باشی،همه تو را به چشم دیواری برای تکیه نگاه می کنند،بدون این فکر که شاید خودت هم نیاز به شانهایی برای گریه داشته باشی.. مرد که باشی،گریه نمی توانی...
-
آیا او هم ...؟
دوشنبه 29 خردادماه سال 1391 01:04
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 وقتی که یک رابطه تمام میشود ، بزرگترین درد آدمی این ست که درگیر میشود... آیا آن طرف هم در تمام این روزها ، ماه ها ، سال ها به آن روزهای خوب فکر میکند ... ؟ آیا او هم در حجم وسیع خاطرات غرق میشود ... ؟ آیا او هم آهنگ های همیشگی را گوش می دهد یا نه دیگر طبع ش تغییر...
-
پیــــر شدم....
یکشنبه 28 خردادماه سال 1391 16:47
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 از ماجرای عشقت رو سفید درآمدند موهایم... اما خسته ام کرد این عمر بی تو.. دیگر از پای می نشینم , منی که بعد از تو به انتها رسیده ام. ... و این سیگارتلخِ لای انگشتانم و این دودِ بدبویِ دوست داشتنی و تسلسل انبوه خاطرات در این بن بستِ ملال اور , تمام چیزیست که از تو...
-
ستاره
شنبه 27 خردادماه سال 1391 11:09
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 همیشه می گریختم میان کلمات تکراری قدیمی وسروصداهای بیهوده از زمان می گریختم به درون خود سفر می کردم و دور می شدم ... اما این بار پیش از آن که بگریزم ستاره ای روی دست من افتاد ستاره ای که به خاطر من از آسمان جدا شده بود این ستاره باعث زندگی بود و باعث مرگ ستاره بر...
-
بوی یار
شنبه 20 خردادماه سال 1391 02:44
جاده ی شمال یک کلبه ی جنگلی یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی کمی هیزم کمی آتش مهِ جنگل کمی تاریکیِ محض کمی مستی کمی مهتاب برای حال بیشتر چند نخِ سیگار و بوی یار و بوی یار و بوی یار ..